فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

سرزمین ایران در سده‌های نه چندان نزدیك، یعنی در سده‌های میانة تاریخ اسلامی، مهد نام‌آوران بزرگ و فرزانگان و عارفان وارسته بوده است كه با علم و دانش و معرفت دینی و معنوی خویش در پهنة گیتی درخشش كم‌نظیری داشته‌اند. از آن میان یكی از شخصیت‌های بارزی كه در قرون گذشته خوش درخشیده و آثار ماندگاری برجای نهاده است،‌ علّامه بیضاوی، صاحب تفسیر گران‌سنگ انوار‌التنزیل، است كه با عنایت به مقام والای ایشان، معرفی این بزرگمرد اسلامی و ایرانی را برخود لازم دیدیم. البته ضرورت دارد كه پیش از بررسی زندگانی و آثار ایشان به معرفی شهر بیضا، زادگاه ایشان، بپردازیم.

واحدبخش یاراحمدزهی

اشاره: سرزمین ایران در سده‌های نه چندان نزدیك، یعنی در سده‌های میانة تاریخ اسلامی، مهد نام‌آوران بزرگ و فرزانگان و عارفان وارسته بوده است كه با علم و دانش و معرفت دینی و معنوی خویش در پهنة گیتی درخشش كم‌نظیری داشته‌اند. از آن میان یكی از شخصیت‌های بارزی كه در قرون گذشته خوش درخشیده و آثار ماندگاری برجای نهاده است،‌ علّامه بیضاوی، صاحب تفسیر گران‌سنگ انوار‌التنزیل، است كه با عنایت به مقام والای ایشان، معرفی این بزرگمرد اسلامی و ایرانی را برخود لازم دیدیم. البته ضرورت دارد كه پیش از بررسی زندگانی و آثار ایشان به معرفی شهر بیضا، زادگاه ایشان، بپردازیم.

شهر بیضا
بیضا یكی از شهرهای دورة اسلامی منطبق با روستای «تل بیضا»‌ی كنونی در بخش بیضا، در شهرستان سپیدانِ استان فارس است. بر اساس مصوبة هیئت وزیران در سال1380 ش. نام شهر «هرابال» در منطقة تاریخی بیضا به شهر بیضا تغییر یافت.
بخش بیضا یكی از بخش‌های سه‌گانة شهرستان سپیدان محسوب می‌شود و دارای سه دهستان به نام‌های بیضا، بانش و كوشك‌هزار است. بخش بیضا از شمال و شرق به شهرستان مرودشت، از جنوب به شیراز و از غرب به بخش مركزی شهرستان سپیدان محدود است. مركز بخش بیضا، شهر «هرابال»، در 80 كیلومتری شمال غربی شیراز قرار دارد. اساس اقتصاد مردم این ناحیه بر كشاورزی، دامداری و صنایع دستی استوار است. زبان اهالی آن فارسی، تركی و لری است.
یكی از بزرگترین آتشكده‌های عصر ساسانی در شهر بیضا قرار داشته است كه بنیاد آن را به زرتشت نسبت داده‌اند. اولین نشانه‌های حضور سپاهیان اسلام در بیضا در سال 17 هـجری/ 638 م. به فرماندهی عثمان بن ابی‌‌العاص است. فتح‌ این ناحیه در ابتدا از طریق مصالحه بود و با تسلیم شدن حاكم استخر ـ كه از نزدیكان یزدگرد سوم بود ـ كلیة نواحی اطراف استخر و از جمله اهالی منطقه بیضا قبول جزیه نمودند. در منابع اسلامی از شهر بیضا به‌عنوان لشكرگاه مسلمانان برای حمله به‌طرف استخر یاد شده است.
شورش‌‌های پی‌درپی مردم استخر موجب شد تا سپاهیان مسلمان لشكرگاه خود را در قلعة بیضا یا دژ سپید قرار دهند و از آنجا به‌طرف استخر لشكركشی كنند. شورش استخر در سال 30 هـجری/ 651 م. موجب لشكركشی عبدالله بن عامر رضی‌الله‌عنه‌ به این شهر شد. شواهد نشان می‌دهد كه مردم استخر پس از خرابی شهر به دشت بیضا مهاجرت كردند و بسیاری از آنان در این شهر ساكن شدند. با انتقال مردم استخر به این ناحیه، شهر بیضا و نواحی مجاور آن از اهمیت بسیاری برخوردار شد، به‌گونه‌ای كه در سال 39 هـجری زیاد بن ابیه، حاكم فارس، برای حفظ امنیت منطقه، قلعه‌ای بزرگ در آن ناحیه ساخت كه به «قلعة زیاد» شهرت یافت.
در سدة پنجم هـجری/ یازدهم میلادی، فارس شاهد درگیری‌های طولانی میان امرای آل‌بویه و سلجوقی بود. ازاین‌رو، گسترش ناامنی تأثیر مخرّبی بر اقتصاد مناطق شهری فارس برجای گذاشت. این درگیری‌ها به منطقة بیضا و نواحی مجاور آن نیز گسترش یافت. بیضا در جریان توسعه‌طلبی طغرل سلجوقی خسارات بسیاری دید و در سال442 هـ./1050م. غارت گردید و آبادی‌های این ناحیه ویران شد. دو سال بعد طغرل سلجوقی در راه رسیدن به شیراز در بیضا اقامت كرد و قلعه‌های مختلف این منطقه را به تصرّف خود درآورد.
سدة هفتم هجری/ سیزدهم میلادی را باید آخرین دورة آبادی و رونق بیضا و نواحی مجاور آن دانست. این شهر خاستگاه مشاهیری همچون سیبویه و حسین بن منصور حلاّج بوده است. افزون بر این دو بزرگوار، از مشهورترین علمای بیضا در سده‌های پنجم تا هفتم هجری، می‌توان از ابوالفتوح عبدالسلام بن شیخ‌الشیوخ، ابوالحسین بن احمد بن سالبه معروف به شیخ‌الشیوخ بیضاوی، و همچنین ناصرالدین عبدالله بیضاوی قاضی‌‌القضات زمان ارغون‌خان مغول، مفسر مشهور یاد كرد كه در این مقال با زندگی ایشان آشنا خواهید شد.(1)

نام و نسب و تحصیلات علّامه بیضاوی
ناصرالدین عبدالله بن عمر بن محمّد شیرازی، مفسّر، فقیه، ‌اصولی و قاضی شافعی قرن هفتم هجری، با گرایش كلامی اشعری است كه به‌ویژه ارزشمندی برخی آثار او در زمینه‌های تفسیر، اصول فقه و كلام اسباب اشتهار او را فراهم آورده است. انتساب او به بیضا، یكی از توابع فارس است و به‌سبب عهده‌داری قضای شیراز، لقب شیرازی هم به او داده شده است. كنیة او را برخی ابوالخیر و برخی ابوسعید آورده‌اند.
نمود و بروز حیات فرهنگی، در كنار ارزشمندی جایگاه علمی و آثار گران‌قدر بیضاوی، حیات تقویمی او را نزد نویسندگان تحت‌تأثیر قرار داده است. با توجّه به این امر، جنبه‌های تاریخی زندگی ایشان مورد توجّه قرار نگرفته و از همان قدیم نیز، حتی معاصران او، از تولد، روند تعلیم و تعلّم و مسیر سفرهای او كمتر آگاه بوده‌اند،‌ یا كمتر بدان پرداخته‌اند.
آن‌چنان‌كه بیضاوی خود در مقدمة «الغایةالقصوی فی درایةالفتوی» آورده، علم فقه را نزد پدرش ـ كه اصلی‌ترین استاد او بوده ـ آموخته است. همچنین نام شرف‌الدین عمر بن زكی بوشكانی در میان استادان او به‌چشم می‌خورد كه بیضاوی از شاگردان طراز اوّل او بوده و گفته شده كه ایشان مبنا و اصل بسیاری از آثارش را از این شیخ كسب كرده است.
در حلقة شاگردان او هم نام كسانی چون كمال‌الدین عمر بن الیاس مراغی، احمد بن حسن جاربردی، زین‌الدّین هنكی، جمال‌الدین محمّد بن ابی‌بكر مقری كسایی و عبدالرحمان بن احمد اصفهانی آمده است كه غالباًَ آثار او را روایت كرده‌اند.
چون پدر و پدربزرگش از بزرگان و قضات فارس بودند، رشد علمی او در چنین خاندانی صورت گرفته است كه از سویی اسباب دانش‌اندوزی او را فراهم آورد و از سویی دیگر او را به‌میان حكومتیان راهبر شد.
در بیان آغاز ارتباط وی با حكومتیان، در یك نگاه كلّی باید گفت: نیمة دوم قرن هفتم هجری مناطق مختلف فارس در ناآرامی به‌سر می‌برد و این دیار عملاًَ دورة انتقال قدرت از اتابكان به ایلخانان مغول را سپری می‌كرد. در این زمان سیر رو به ضعف دربار ابش‌خاتون و ناامنی و ناآرامی‌های اقتصادی در شیراز، اباقاخان را بر آن داشت تا با گسیل كارگزارانی بدان‌جا، اوضاع را در تسلّط خود درآورد. در این مسیر، سونجاق نویان (سوغونجاق) در دو نوبت (670 و 678 هـ.) برای رسیدگی و محاسبة مالیات‌های منطقه، به آن سرزمین روانه شد؛ تقریباً از این زمان نام بیضاوی، با قدری اختلاف در روایات، به آثار تاریخی وارد گشته است. توضیح آن است كه یكی از اقدامات سونجاق برای انتظام اوضاع، نصب قاضی یا قضاتی بر شیراز بود. براساس روایت احمد زركوب شیرازی، وی برای نیل به این مقصود، علامه بیضاوی را در سال 670 هـ./ 1272م. به قضای آن دیار برگزید. به‌تعبیردیگر، او را به قاضی‌القضاتی اقلیم فارس گمارد. از دو خاندان صاحب نام شیراز‌ یعنی خاندان بیضاوی و بالی، به‌ترتیب عبدالله بن عمر و ركن‌الدین ابویحیی اسماعیل‌ را به‌اشتراك، به‌ قضا تعیین نمود. به‌هرروی، یادكرد این انتصاب نشان می‌دهد كه بیضاوی دست‌كم پیش از این تاریخ از بیضا به شیراز آمده است و در این زمان از چنان جایگاهی برخوردار بوده است كه به این منصب گماشته شود. بیضاوی در دوره‌ای كه وارد قضا شده بود، سفرهایی به تبریز داشته است و برخی منابع از او به‌عنوان شیخ و عالم منطقة آذربایجان یاد كرده‌اند.
بیضاوی برای طلب قضای شیراز به تبریز می‌رود. او برای نزدیكی به سلطان از عارف و پارسای زمان خود، خواجه محمّد كجوجانی، یاری می‌طلبد و شیخ با الفاظی ـ كه برای بیضاوی آثار روحانی پسینی را در پی داشت ـ خواستة او را به سلطان منتقل می‌كند. اگرچه سلطان بی‌درنگ اجابت می‌كند، بیضاوی از نوع سخنان شیخ به شگفت آمده، دگرگون می‌شود. او منصب قضا را كنار می‌گذارد و مدّت‌ها در خدمت آن شیخ به كسب معرفت الهی می‌پردازد. در دسته‌ای دیگر از منابع آمده كه وی در سفر به مقرّ دستگاه حكومت ـ‌ تبریز ـ به مجلس درسی كه وزیر دربار در آن حضور داشته، وارد شده است؛ او با توانایی و نبوغ علمی‌ای كه دارد، پرسش طرح‌شده توسط استاد را پاسخ می‌گوید و این امر سبب توجّه وزیر به او می‌شود. پس از آنكه وزیر او را می‌شناسد، بیضاوی قضای شیراز را از او طلب می‌كند كه اجابت نیز می‌شود. بر اساس مجموعه‌ای از اطلاعات، به‌نظر می‌رسد ایشان بخشی از زندگی خود را در تبریز به سر برده است؛‌ چه، وی پیش از 699 هـ.ق در زمان غازان‌خان،‌ برای پیشكش تفسیر خود، انوارالتنزیل به خواجه رشیدالدین فضل‌الله، راهی تبریز می‌شود و آن اندازه در آنجا حضور دارد كه از او به‌عنوان شیخ دیار تبریز یاد شده است.(2)  

شخصیت علمی
بیضاوی در خاندانی شافعی‌مذهب، در شیراز، شهری با سابقه‌ای قدیم در گرایش با كلام‌ اشعری رشد یافت. سلسلة آموزش وی نیز از پدر با چند واسطه به امام غزالی، متكلّم بزرگ اشعری و از طریق او به رسول اكرم صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم‌ می‌رسد.
مرور بر آثار بیضاوی، به‌خوبی نشان می‌دهد كه وی از آرای مذاهب و فرق گوناگون همچون معتزله، مرجئه و كرّامیه و از دیدگاه‌های فرق گوناگون شیعه از امامیه و زیدیه و اسماعیلیه و حتی برخی فرق كم‌شناخته چون فضیلیه، آگاه بوده است. اما او خود به موضع اشاعره پایبند بوده است و با بهره‌گیری از دانش پیشینیان این مكتب، به‌ویژه تحت‌تأثیر اندیشمندانی چون امام غزالی و فخرالدین رازی و با نگاهی عقل‌گرایانه به تألیف آثاری در حوزه‌های متنوع علوم اسلامی پرداخته است.
بیضاوی با تلفیق مفاهیم كلامی و فلسفی، به جایگاه عقل در حوزة معارف دینی توجهی ویژه مبذول داشته، و آرای خود دربارة عقل و نظر را در مجموعة «طوالع‌الانوار» به‌تفصیل آورده است. ایشان در مباحث دینی، از عقل‌گرایی به سوی میراث نقلی گراییده است، ازهمین‌رو، نباید انتظار داشت كه وی در منظومة كلامی خویش وجه تمایز شاخصی با متكلّمان پیشین داشته باشد؛ اما كوشش وی در جهت تلفیق میان عقل و نقل، نه تنها زمینة اصلی در پیدایش آثار متنوّع او بوده، كه برخی تحلیل‌ها و مواضع خاصی را برای او نیز ایجاب كرده است.
در سخن از برخورد بیضاوی با حدیث، شایان توجه است كه وی به‌عنوان یك فارسی‌زبان، در نقل حدیث، اگرچه نقل عین عبارت عربی را «اولی» دانسته، امّا برخلاف هنجارهای محدّثین، نقل معنای آن به فارسی را نیز روا شمرده است.
افزون بر آنكه بیضاوی به‌عنوان فقیه اصولی و متكلّم اشعری مطرح است، به علم تصوّف گرایش داشته و با عنوان زاهد و عابد از او یاد شده است و مدّتی نزد عارف تبریزی، محمّد كجوجانی، به تزكیه و تهذیب نفس پرداخته، و همچنین در مسیر سفر به تبریز، خود را ملزم می‌دانسته است كه نزد شیخ سلسلة سهروردیه نورالدین عبدالصمد نطنزی حضور یابد،‌ و تألیف كتاب تهذیب‌الأخلاق در تصوّف، این گرایش او را بیشتر نمایان ساخته است.
بیضاوی در حوزه‌های متنوعی كه بر آنها چیرگی داشته، در فقه و كلام و تفسیر، در كنار بیان رأی و نظر دیگران، آرا و اختیارات خود را نیز بیان نموده است. اظهارنظرهای بیضاوی در كتاب فقهی «الغایةالقصوی فی درایةالفتوی» جلب توجّه می‌كند. توجّه‌برانگیزترین موضوع در این میان، بخش معاملات، قضا و شهادات است كه نظر به عهده‌داری منصب قضا توسّط او، بیشترین آرای شخصی او را دربر دارد.
آرا، نظرات و اندیشه‌های بیضاوی، از زمان خود او مورد توجّه بوده و تأثیر به‌سزای آن را می‌توان در رواج آثار وی و نیز رویكرد فراوان شارحان و حاشیه‌نویسان بر آن آثار دانست. برخی از آثار او مانند تفسیر «انوارالتنزیل» و كتاب «منهاج‌الوصول» مدّت‌ها در شمار كتاب‌های آموزشی بوده است و اكنون نیز در مدارس علوم دینی اهل‌سنت تدریس می‌شود.
با نگاهی گذرا به فهرستی كه حاج خلیفه در «كشف‌الظنون» از شروح و حواشی تفسیر و دیگر آثار بیضاوی ثبت كرده است، می‌توان به گسترة رواج اندیشه‌ها و آثار وی پی برد. علّامه ابن‌خلدون با نگاهی تاریخی در مبحث اصول و در نام بردن از متكلّمان پردازنده به آثار اصولی، از كتاب منهاج و نیز توجّه فراوان دانش‌اندوزان بدان یاد كرده است.(3)

نگاهی به تفسیر انوارالتنزیل
مباحثی كه در تفسیر گران‌سنگ بیضاوی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند عبارتند از: حقایق كلام و حكمت، دقایق حدیث و سنّت، اسرار معانی و بیان، رموز فلسفه و منطق‌، صورت‌های مختلف قرائت و تفسیر آیات، تأویلات منقول و معقول، غوامض صرف و نحو،‌ مباحث لغات، محاسن نظم قرآن،‌ تبیین مقاصد تنزیل،‌ كشف معانی مصحف جلیل و در كوتاه سخن، خزانة معارف و علوم تلقّی شده است. گفته می‌شود علّامة موصوف در خصوص بسیاری از علوم و فنون مثل معانی و بیان،‌ حقایق كلام و حكمت، غوامض اشتقاق و اشاره‌های لطیف از تفاسیری مثل كشّافِ زمخشری، مفاتیح‌الغیب‌امام رازی و مفرداتِ راغب اصفهانی، بهره جسته است.(4)
علامه محمّدشفیع عثمانی در تفسیر معارف‌القرآن ذیل آیه 60 سورة بقره «و إذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاك الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً قد علم كلّ أناس مشربهم كلوا و اشربوا من رزق الله و لا تعثوا فی الأرض مفسدین»، می‌نویسد: مراد از خوردنی، منّ و سلوا و مراد از آشامیدنی همین آب بود و مراد از فتنه و فساد ترك احكام و نافرمانی خدا است. قاضی بیضاوی رحمه‌الله‌ می‌فرماید: «انكار این خوارق عادات و معجزات اشتباه بزرگی است؛‌ زیرا هنگامی كه خداوند متعال بر خلاف عقل و دور از قیاس در بعضی سنگ‌ها نیرویی قرار داده كه آهن را به‌سوی خود جذب می‌كند، پس اگر نیرویی در آن سنگ‌ها قرار دهد كه اجزای آن، آب را جذب نماید و از آن آب بیرون بیاید،‌ این امر به‌هیچ‌وجه محال نیست».‌ دانشمندان زمان ما باید از این حقایق پند بگیرند. این نكته در مورد كسانی است كه شناخت سطحی [از شگفتی‌های عالم هستی و نشانه‌های قدرت الهی] دارند؛ زیرا اگر از اجزای خود همان سنگ نیز آب پدید آید محال نیست. به خدا سوگند كسانی كه این گونه امور را محال می‌دانند هنوز حقیقت امر محال را درك نكرده‌اند.(5)   
از اندیشمندان معاصر در كشور ایران، زنده‌یاد دكتر ملا عبدالله احمدیان كتابی به نام «الایضاح لمعضلات تفسیر البیضاوی» تألیف نموده است. در معرفی این كتاب در مجلة ندای اسلام (شمارة 26 و 27) آمده است: اهل علم می‌دانند كه تفسیر «انوارالتنزیل» معروف به «تفسیر بیضاوی» از متون مهم و معروفی است كه در درسنامة حوزه‌ها و دانشگاه‌های جهان اسلام،‌ جایگاه خاصی دارد و مشحون از نكته‌های علمی و ادبی ظریف است. مطالعة این تفسیر دانش‌پژوهان علوم قرآنی را از كشّاف و تفسیر كبیر بی‌نیاز می‌كند، اما به‌حدّی موجز و مختصر است كه بیش از 20 جلد را در یك جلد درآورده است. در این تفسیر بیش از 200 مورد مطلب مغلق و مبهم وجود دارد كه بدون مراجعه به شروح و حواشی‌ای مانند حاشیة شیخ‌زاده و حاشیة شهاب كه هر یك در هشت جلد نگاشته شده است، حلّ نخواهند شد. مؤلف الایضاح به منظور استغنا از مطالعة حواشی و شروح این تفسیر، دست به ابتكار زده و موارد معضل و پیچیده را استخراج و حلّ نموده است.(6)

برخی از شرح‌ها و تعلیق‌های تفسیر بیضاوی‌
1ـ حاشیة محی‌الدین شیخ‌زاده، محمّد بن مصلح‌الدین مصطفی قوجوی حنفی، متوفای 951 هـ.؛
2ـ حاشیة الشهاب مسمّا به عنایة‌القاضی و كفایة‌الراضی، قاضی شهاب‌الدین احمد بن محمّد بن عمر خفاجی، متوفای 1069 هـ.؛
3ـ حاشیة شمس‌الدین محمّد بن یوسف بن علی بن سعید كرمانی شافعی، متوفای 786 هـ.؛
4ـ حاشیة عصام‌الدین ابراهیم بن محمّد عرب‌شاه اسفراینی، متوفای 943 هـ.؛
5ـ أزهارالتسهیل لما فی أنوارالتنزیل در 50 جلد، تألیف دانشمند و محقّق معاصر علامه محمّدموسی روحانی بازی، استاد حدیث و تفسیر جامعة اشرفیة لاهور پاكستان؛
6ـ تعلیق مصطفی بن محمّد مشهور به بستان آفندی، متوفای 977 هـ.؛
7ـ تعلیق محمّد كمال‌الدین تاشكندی؛
8ـ تعلیق محمّد بن ابراهیم حنبلی، متوفای 971 هـ.؛
9ـ تعلیق شیخ قاسم بن قطلوبغا حنفی، متوفای 879 هـ.؛
10ـ‌ التعلیق الحاوی علی التفسیر البیضاوی، عبدالحق بن سیف‌الدین محدّث دهلوی، متوفای 1051 هـ.؛
11ـ تعلیق سید شریف علی بن محمّد جرجانی، متوفای 816 هـ.؛
12ـ الفتح‌السماوی بتخریج احادیث البیضاوی، عبدالرئوف المناوی.(7)

آثار
بیضاوی آثار بسیاری در زمینه‌های گوناگونی چون فقه و اصول، علوم قرآنی، كلام، اخلاق، ستاره‌شناسی، تاریخ و ادب تألیف كرده است.
آثار چاپی: 1ـ‌ أنوار‌التنزیل و أسرار‌التأویل (تفسیر بیضاوی)؛ یكی از مهم‌ترین و متداول‌ترین تفاسیر در قرن‌های اخیر بوده است، و نه تنها امروزه كه از قرن دهم قمری اصلی‌ترین شناسه برای بیضاوی بوده است. 2ـ طوالع الأنوار؛ 3ـ الغایة القصوی فی درایة الفتوی؛ این اثر خلاصه‌ای از الوسیط امام غزالی در فقه شافعی است و در سال1982م.‌ همراه با مقدمه‌ای مفصّل در قاهره منتشر شده است. 4ـ لب الألباب؛ اختصاری است از كافیة ابن‌حاجب در نحو؛ 5ـ منهاج‌الوصول إلی علم الأصول؛ 6ـ نظام‌التواریخ؛ این كتاب تاریخی كه در سال 674 هجری و به زبان فارسی تألیف شده است، تاریخ جهان را از آدم تا همان سال در برمی‌گیرد و مخصوصاً برای برخی اطلاعات دربارة آن عصر مفید است.
آثار خطی: 1ـ تحفة‌الابرار؛ شرحی است بر مصابیح‌السنّة بغوی در حدیث. 2ـ مصباح‌الارواح؛ متنی است مختصر در عقاید. 3‌ـ منتهی‌المنی (شرح اسمای حسنای الهی).(8)

وفات
‌در مورد تاریخ وفات ایشان اختلاف است؛ برخی سال 685 هجری و برخی سال 691 و برخی سال 716  و برخی سال710 هجری را سال وفات ایشان ذكر كرده‌اند.(9)
علامه قاضی محمّد خضری در تاریخ مشاهیر اسلام می‌نویسد: مفسر شهیر و برجستة اسلام [علامه بیضاوی]به تاریخ 685 هجری در تبریز وفات یافت و آرامگاه ایشان فعلاًبه باغ ملّی تبدیل شده است.(10)
مولانا محمدحنیف گنگوهی در كتاب ظفرالمحصلین بأحوال المصنفین دو قول را ذكر كرده و قول 685 هجری را راجح قرار داده است.
شاعری در رثای قاضی بیضاوی چنین سروده است: نصرت حقّ ناصر دین نبی/ شد چو از دنیا بفردوس برین/ گو فریدالعصر تاریخش دگر/ ناصر دین سید اهل یقین.

پی‌نوشت‌ها:...............................................................................................

1ـ موسوی بجنوردی، محمّدكاظم (سرپرستی و سرویراستاری)؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ ج 13، ص 423 ـ 426، چاپ اوّل، تهران: مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1383.
2ـ همان منبع؛ ص 426 ـ ‌428.
3ـ همان منبع؛ ص 428 ـ 429.
4ـ گنگوهی، محمّدحنیف؛ ظفرالمحصلین بأحوال المصنفین، ص: 36، كراچی: دارالإشاعت، [بی‌تا].
5ـ عثمانی، محمّدشفیع؛ تفسیر معارف‌القرآن؛ ترجمة مولانا محمّدیوسف حسین‌پور؛ ج1، ص 300 ـ 301، چاپ اوّل، تربت‌جام: انتشارات شیخ‌الاسلام احمد جام، 1377.
6ـ دهقان، عبدالقادر؛ «معرفی كتاب الإیضاح لمعضلات تفسیر البیضاوی»، فصلنامة ندای اسلام؛ سال هفتم، شمارة 26 ـ 27 (تابستان و پاییز 1385)، ص 95.  
7ـ گنگوهی؛ ظفرالمحصلین بأحوال المصنفین؛ ص 39.    
8ـ موسوی بجنوردی؛ دائرةالمعارف بزرگ فارسی؛ ج 13، ص 429 ـ‌430.
9ـ دهخدا، علی‌اكبر؛ لغت‌نامة دهخدا؛ ج 4، ص 5226، چاپ دوم از دورة جدید، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1377.
10ـ خضری، محمّد؛ تاریخ مشاهیر اسلام؛ ج 2، ص 1086، ارومیه: انتشارات حسینی‌اصل، 1386



برچسب ها : مفسّر , فقیه , ‌اصولی و قاضی شافعی قرن هفتم هجری؛ قاضی عبدالله بن عمر شیرازی بیضاوی ,
بازدید : 630
[ 14 مهر 1389 ] [ 19:3 ] [ نویسنده : حافظ ] | نظرات ()
:: تعداد صفحات : 7
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد



.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آراد